فرصتها و تهدیدهای برنامه سوم توسعه شهر تهران
لایحه برنامه سوم توسعه شهر تهران که قرار است مسیر حرکتی این کلانشهر را برای سالهای 1397 تا 1402 تدوین کند، درحالی به شورای اسلامی شهر ارائه شد که نسبت به برنامه دوم پیشرفتها و نقاط قوت چشمگیری داشته است. برنامه دوم تهران در هشت فصل و حوزه شامل حملونقل و ترافیک محیطزیست و خدمات شهری ایمنی و مدیریت بحران شهرسازی و معماری اجتماعی و فرهنگی، مدیریت هوشمندسازی و اقتصاد شهری و منابع و مصارف تنظیمشده بود اما لایحه برنامه سوم که در 11 فصل تنظیم و ارائه شده است، دارای رئوس بیشتر روشن و دقیقتری است و فصلهای آن شامل حکمروایی شهری، سرمایه سازمانی، هوشمندسازی و نوآوری شهری، اقتصاد و مالیه شهری، فنی و عمران، فضایی کالبدی، حملونقل و ترافیک، محیطزیست، انرژی و مدیریت پسماند، فرهنگی و اجتماعی، ایمنی، امنیت و مدیریت بحران و مدیریت راهبری و پایش است که میتوان گفت نسبت به برنامه قبلی، کارشناسانهتر و اصولیتر است.
از دیگر نقاط قوت این برنامه نسبت به برنامه دوم، کمی کردن شاخصها و اهداف است؛ بهعبارتی دیگر بهجای تکیه بر یکسری مفاهیم کلی و کیفی، اهداف و استراتژیها و شاخصها را کمی و دقیق کرده است؛ بهنحوی که مسیر دقیق برنامه در فصلهای گوناگون کاملا مشخص است اما موضوعی که در اینجا باید بدان اشاره کرد سنجش میزان تحقق این اهداف و شاخصهاست. بهعبارتی در برنامه سوم، ابتدا باید میزان تحقق اهداف برنامه دوم سنجیده میشد و سپس برمبنای آن هدفگذاری صورت میگرفت. بهنظر میرسد یکی از ایرادات وارده بر برنامه سوم مربوط به همین حوزه باشد؛ یعنی درک و سنجش دقیقی از میزان حصول به اهداف برنامه دوم وجود نداشته و برنامه سوم در بسیاری از رئوس، بلندپروازانه و غیرواقعبینانه باشد. مثلا در ماده 14 مربوط به بخش منابع انسانی ذکر شده است که شهرداری تا پایان برنامه، سالانه 6درصد نیروهای بیشتر از پستهای مصوب سازمانی را کاهش دهد که بهنظر میرسد با توجه به حجم عظیم نیروی انسانی جذبشده در بدنه شهرداری و سازمانهای تابعه، کاهش این نیروهای مازاد به میزان 30درصد طی این برنامه عملیاتی نباشد یا در بخش محیطزیست سهم انرژیهای نو و تجدیدپذیر از کل انرژی مصرفی تهران به 10درصد افزایش یابد؛ درحالیکه وضع فعلی آن پنجهزارم یکدرصد است و به این موضوع واقف هستیم که رسیدن به این سطح از انرژیهای نو نیازمند چه زیرساختها و سرمایهگذاریهای عظیمی است.
بنابراین حصول به این سطح از انرژیهای تجدیدپذیر کمی بعید بهنظر میرسد. در مبحث هوشمندسازی شهری جا داشت شاخصهایی همچون میزان دسترسی شهروندان به پایگاههای داده باز(open source)، میزان دسترسی و همچنین تعداد سایتهای اشتراک داده با دیگر سازمانها و نهادها، برگزاری دورههای آموزشی و تعداد دورهها و افراد آموزشدیده جهت استفاده از ابزارها و فناوریها و دستگاههای مورد استفاده شهر هوشمند و میزان نفوذ اینترنت در شهر و وجود وایفای رایگان در اماکن و ساختمانهای عمومی و چندینوچند شاخص دیگر از جمله میزان افزایش سهم تحقیق و توسعه(R&D) در بودجه عمومی شهر را در این زمینه برشمرد. موضوع مهم دیگر در زمینه هوشمندسازی شهری که بهنظر مغفول مانده است ارتباط ارکان و ابعاد یک شهر هوشمند است که در دیگر بخشها لحاظ نشده است. در یک شهر هوشمند ساختمانها نیز هوشمند هستند، حملونقل نیز هوشمند است و مردم و مدیریت هم هوشمند هستند؛ بنابراین همه اینها باید در قالب یک سیستم دیده شوند.
سیستمهای اتوماسیون ساختمانها، امنیت هوشمند ساختمانها مانند زنگهای هشداردهنده سیستمهای مدیریت تاسیسات، کنتورهای هوشمند آب و برق و گاز که بهصورت لحظهای قرائت میشوند، تکنولوژیهای هوشمند مربوط به سرمایش و گرمایش و روشنایی در ساختمانها و شاخصهایی مانند اینها باید در بحث عمران و ساختمان گنجانده شوند. در بحث حکمروایی شهری باید تصمیمسازی و تصمیمگیری هوشمند لحاظ شود. در تصمیمسازی هوشمند بهمدد تکنولوژی قابلیت روایی و پایایی تصمیمها ارزیابی میشود. همچنین در حوزه حملونقل نیز باید بر شاخصهای حملونقل هوشمند تاکید بیشتری صورت گیرد. در زمینه حملونقل صرفا تعداد ایستگاههای قطار یا بیآرتی یا فاصله دسترسی کافی نیست بلکه باید بر شاخصهایی مانند تعداد خودروهای هیبریدی، درصد کاهش سوخت، درصد کاهش نشت دیاکسیدکربن، درصد میزان استفاده از مسیرهای پیاده و دوچرخه توجه بیشتری داشت.
در بخش مربوط به اقتصاد شهری، عمده شاخصها مربوط به بودجه عمومی بوده و شاخصهای افزایش منابع درآمدی پایدار بیان نشده است درحالیکه همگان بر این موضوع واقف هستند که پیشرفت و توسعه و تعالی یکشهر در گروی میزان درآمدهای پایدار آن است؛ چراکه پایداری درآمدی، پایداری اجتماعی- اقتصادی و زیستمحیطی را به همراه دارد. در 10 سال گذشته میزان درآمدهای پایدار شهر تهران همواره بین 20 تا 25درصد در نوسان بوده است اما اینکه چگونه برنامه سوم میخواهد آن را به 35درصد برساند چندان مشخص نیست. بهنظر میرسد افزایش درآمدهای پایدار تهران نیازمند یک بازنگری اساسی و اصلاح در بسیاری از قوانینومقررات از جملع قانون نوسازی و قانون مالیات بر ارزشافزوده است که باید در برنامه سوم بر آنها تاکید شود. در سمت دیگر ماجرا یعنی کاهش هزینهها نیز باید شاخصها بهخوبی بیان شوند؛ چراکه به همان اندازه افزایش درآمدها موثر هستند.
منبع : روزنامه فرهیختگان
تاریخ انتشار : 1397/07/12
شماره روزنامه: 2600