صرفهجویی فقط یک شعار است!
«ما ایرانیها دستمان به کم نمیرود» ! این جمله را معمولا با افتخار میگوییم بهخصوص زمانی که در حال آشپزی و غذا پختن هستیم و بهویژه زمانی که مهمان داریم. برای دونفر مهمان، چند جور غذا میپزیم و زیاد هم میپزیم که شرمنده نشویم و مهمانان فکر نکنند، نداریم یا خسیس هستیم یا آنها را تحویل نگرفتهایم.هر چقدر غذا در سفره بیشتر باشد، ما داراتر و مهماندارتر هستیم. بعد از مهمانی هم ما میمانیم و مقدار زیادی غذا که یا دور میریزیم یا فریز میکنیم برای روزهای آینده که خودش یکجور دورریز است؛ غذای پخته فریز شده و یخزده نه خاصیتی دارد و نه طعم و مزهای. این را هم همینجا بگویم که بنا به آمار سازمانهای جهانی و فائو؛ ایران یکی از کشورهایی است که دورریز غذایش آنقدر زیاد است که میتواند میلیونها گرسنه را سیر کند! و البته ایران یکی از کشورهایی است که گرسنگانش هم زیادند و آدمهایی که یا سر بیشام زمین میگذارند یا در زبالهها دنبال غذا میگردند! این تناقض دلیلی شد تا در روز جهانی غذا با دکتر طباطبایی، استاد دانشگاه و پژوهشگر همصحبت شوم تا این تناقض را زیر ذرهبین بگذاریم و چالشهایش را پیدا کنیم.
به این آمار که دکتر طباطبایی همان اول گفتوگو میدهد، توجه کنید: ایران در دور ریز سه محصول تقریبا رکورددار است: گندم، برنج و روغن. سالانه حدود 35 میلیون تن غذا دور میریزیم که 31 درصد آن مربوط میشود به گندم و نان.155 درصد زیادی هم به روغن و فرآوردههای آن مربوط میشود. سالانه حدود 35 میلیون تن از محصولات کشاورزی تبدیل به ضایعات میشود که با آن میتوان هفت میلیون گرسنه را در جهان سیر کرد ! با صرفهجویی در محصولات غذایی همین الان میتوان 380 هزار وام ازدواج داد و 175زوج را فرستاد سر خانه و زندگیشان.
این همه دور ریز و اسراف فقط یک دلیل دارد، به ما ایرانیها فرهنگ مصرف را یاد ندادهاند. بیشترین اسراف در مواد غذایی در همایشها، مهمانیها و جشنها انجام میشود و یک نکته جالب اینکه پولدارها که با حساب و کتاب به ثروت دست پیدا کردهاند، از آدمهای طبقه متوسط بیشتر صرفهجویی میکنند چون میدانند برای بیشتر کردن سرمایه خود باید دخل و خرجشان را مدیریت کنند.اما خانواده متوسط که تمایل دارد خود را پولدار نشان دهد، یکسال به خودش و بچههایش کمخوراکی و بدغذایی را تحمیل میکند تا دو تا مهمانی بدهد و هر چه اندوخته را روی سفره قرار دهد تا به اقوام و دوستان نشان دهد آدم پولداری است !
دکتر طباطبایی بر این باور است که ارتقای فرهنگ و سواد مصرف باید در کشور ما به یک نیاز تبدیل شود. باید مردم همانطور که نیازمند سواد خواندن و نوشتن هستند این نیاز را در خودشان احساس کنند که چگونه مصرف کردن را هم یاد بگیرند.اگر این سواد را بیاموزند حتی خانواده متوسط هم دیگر یاد میگیرد که در طول سال درست مصرف کند و غذای مقوی و سالم بخورد، مهمانی هم بدهد و به اصطلاح آبروداری هم کند. باید یاد بگیریم برای مهمانهایمان غذایی بپزیم که با ذائقه و مزاج و سن و سال آنها جور باشد.میتوان چند نوع غذا پخت اما به مقدار کم و البته خوشمزه.
مسلما یک پیرمرد نوع غذایش با یک بچه ده ساله فرق دارد و میزبان تلاش میکند که هر دو نفر غذا بخورند و راضی از سر سفره بلند شوند. ولی ما ایرانیها به جای ذائقه شناسی مهمانها، چندین نوع غذا آنهم به میزان زیاد میپزیم تا هر کسی هر چه دوست داشت، بخورد ! این دست و دلبازی و پولداری نیست، این نشان دهنده بیسوادی ما در زمینه فرهنگ مصرف است.
در ایتالیا بیشتر مهمانیها حتی خانوادگی در رستورانها برگزار میشود.تنوع غذایی این امکان را میدهد که هر کسی هر چه دوست داشت و به میزانی که نیاز داشت بخورد.کیسههایی هم به مهمانها داده میشود تا اگر غذا اضافه آمد با خودشان ببرند یا اگر دوست داشتند در جعبهای بگذارند که مخصوص اهدا به نیازمندان است.یعنی دورریز غذا تقریبا صفر میشود. در فرانسه دولت فروشگاهها را موظف کرده که مواد غذایی که تاریخ انقضای آنها نزدیک است را در سبد مخصوص نیازمندان قرار دهند و آنها را به کارخانه مرجوع نکنند.اتفاقی که اصلا در کشور ما رخ نمیدهد و ما نمیدانیم بعد از این که مواد غذایی به کارخانه مرجوع شدند چه بر سر آنها میآید و چگونه دوباره به دست مصرف کننده میرسند!
این استاد دانشگاه به آمار دیگری هم اشاره میکند؛در جهان حدود 870 میلیون نفر غذایی برای خوردن ندارند که از این میان 6/2میلیون نفر آنها کودکان زیر پنج سال هستند.اما غذایی که در جهان و در کشور ما دور ریخته میشود، خیلی بیشتر از این تعداد را میتواند سیر کند.در مذهب ما تاکید زیادی به صرفهجویی شده اما به این آموزه توجهای نمیشود.کشور ما ایران از قدیم خیلی ثروتمند بوده و ایرانیها به سفرههای رنگارنگ و پر از غذا معروف بودهاند و این به یک فرهنگ معیوب در ذهن ما تبدیل شده و نسل به نسل به امروز رسیده.فرهنگ مصرف ما ایرانی است اما ایرانی - اسلامی نیست که اگر بود، صرفهجویی را مبنای زندگی چه در خانه و چه در اجتماع و چه در محل کار قرار میدادیم در همه زمینههاو تعجبآورتر این که چرا در دانشگاههای ما رشتهای برای مدیریت مصرف وجود ندارد.
منبع : روزنامه فرهیختگان
تاریخ انتشار : 1398/07/24